Welcome to Online Film Home
Home :: Film News :: Find a Birthday :: Dark version :: Persian Weblog :: Forum :: Contact
  تالار گفتمان بحث آزاد تالار گفتمان بحث آزاد

 خوش آمديد مهمان                                 عضو شويد  وارد شويد جستجو  فهرست اعضای تالار

  تالار
  فلسفه‌ و هنر

نسخه مناسب چاپ ارسال ج1608;ابيه  ارسال موضوع جديد

موضوع در یاد‌آوری‌ست که یک ملت، ملت می‌شود
فرستنده Atefeh_Na'ami در تاريخ 17 سپتامبر 2023 ساعت 10:46 قبل ازظهر  
محل اقامت: Iran   تاريخ عضويت: 29 نوامبر 2022   تعداد ارساليها: ۱۱۹   مشاهده ی مشخصات Atefeh_Na'ami مشخصات  جستجوی ارساليهای ديگر Atefeh_Na'amiجستجو برويد به صفحه خانگی Atefeh_Na'ami سايت نقل قول ارسالی Atefeh_Na'amiنقل قول

از صفحه اينستاگرام ميم. يزدانی خرم

«دستِ مُرده‌گان از خاک بیرون می‌مانَد» حتا اگر در صد تابوت و گور و سیمانِ متراکم محصور شود. این عکس از فَبیو بوچیارللی امروز تجسدِ این مثَلِ کهن شد برای‌ام. اصلن مُرده‌گان کیستند؟ و دقیق‌تر به‌ناحق مُرده‌گان؟ آیا انسان تبدیل می‌شود به یک تن که گور از او قوام و هویت می‌یابد یا به قول راوی رمانِ «فیزیک اندوه» از گاسپادینُف «آدم‌ها می‌میرند اما گذشته و زمانی که مصرف کرده‌اند می‌ماند» (نقل‌به‌مضمون). همین نکته است که باعث می‌شود ما «به یاد آوریم». مدام و مکرر و متواتر. به یاد آوریم که خودِ «به یاد‌آوردن» نشانِ زنده‌گی‌ست و حافظه‌ی رفته‌گان و آن دست‌های بیرون‌مانده از گورشان به ما متصل می‌شود. در «یادآوری»‌ست که «تاریخ»، آن «تاریخِ سیالِ نگذرَنده» متولد می‌شود و می‌ایستد مقابلِ «تاریخِ گُذرنده». در «یادآوردن» است که یک پله از «فراموش‌نکردن» بالاتر می‌رویم و خونِ خود را هبه می‌کنیم به تمامِ آنان که باید به یاد آورده‌شوند. دهخدا دقیق نوشت درباره‌ی رفیق جوان‌اش که کُشتندَش به جور و به خاطر وطن‌دوستی‌اش، درباره‌ی جهان‌گیر خان صوراسرافیل که «زان نوگُل پیش‌رَس که در غم/ناداده به نار شوقِ تسکین/از سردی دی فسرده، یاد آر». این فریاد اوست که می‌پیچد در زمان و ذهن و زبان که «یاد آر». یادآوری نه «آه‌کشیدن» است نه «حسرت‌بردن» که زنده‌بودن است و گرفتنِ دست رفته‌گان. آن دست که خاک را شکافته تا ما به یاد آوریم تاریخِ دست‌ها را. تبارشناسی جانی را که از نوکِ انگشتان بیرون رفت و سرد شد. چند نفر به دست‌ها فکر کرده‌اند؟ دست‌ها، دست‌هایی که بیش از هر تکه‌ی تن خاطره دارند. وقتی دستی را می‌گیریم و دستی را رها می‌کنیم در این معنا یعنی چه‌قدر به یادِ دیگری می‌پیوندیم. گاه دست‌ها را بر سنگِ‌گورها می‌گذاریم و «یاد» می‌کنیم. انگار کلمه‌ها یا آن‌چه در قلبِ ماست از خاک می‌گذرد و می‌رسد به آن تن. حتا اگر نباشد که در فقدان تن است؛ در تنهایی تن‌هاست که یاد دوچندان می‌وزد و رفتار ماست که خود را به این بادِ شرطه بسپاریم یا نه؟ همه‌ی ما مُردن را درک خواهیم‌کرد که عادلانه‌ترین اتفاق در عالم مُردن است، اما زنده‌گان همیشه در یادِ مُرده‌گان می‌مانند چون تمامِ مُرده‌گان تجربه‌ی زنده‌بودن داشته‌اند، پس دست‌اش را بگیر. دست‌هایی را که اشارت دارند به رخ‌دادها، خاطرات و ناکامی‌ها. به «جوان‌رفتن». در یاد‌آوری‌ست که یک ملت، ملت می‌شود. که هر رفته شمعی‌ست. چه درست نوشت گاستون باشلار که هیچ شعله‌ی دو شمعی با هم یکی نمی‌شوند. که هر جان شمعی‌ست و هر شمعی نوری و هر نوری جانی و هر جانی تنی و هر تنی یادی. پس «یاد آر».

 
 
 
 
 
Vis dette opsl*g på Instagram
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

Et opsl*g delt af m.yazdanikhorram (@m.yazdanikhorram)



عاطفه نعامی
عاطفه نعامی قربانی تازه جنایت نیروهای امنیتی

برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد

ارسال جوابيه  ارسال موضوع جديد


 
جستجو
جستجوی فيلم، کارگردان، بازيگر..:

fa en


سايت های سينمايی!
 

Find a birthday!


پيوندها
 
مجله ۲۴
آدم برفی ها
دیتابیس فارسی فیلم های سینمایی
کافه سينما
سينمای ما
سينمای آزاد
 

اخبار روز ايران

[ Yahoo! News Search ]

Search Yahoo! here
 
 [ Yahoo! ]



options